هفته 8 بارداری
سلام قربونت بشم الهی.
می دونی چیه؟ اینروزا اصلا حال و حوصله ندارم. دیگه واسه بابا هادی اعصاب نذاشتم.
آخه اینجا تو شهر سهند ما خیلی تنها هستیم و دیگه به خاطر توی فسقلی حتی مراغه هم نمیریم. منم همش غر میزنم. نمیدونم چمه! بی حال و حوصله و عصبانی هستم ولی اون همیشه منو تحمل میکنه و با مهربونی برخورد میکنه. آخه میدونه که فندق مامان داره این بلاهارو سرم میاره
برای اینکه زیاد حوصلم سر نره رفتیم کاموا و میل بافتنی خریدیم. آبی رنگه. میخوام جلیقه شلوار برای زمستون سال بعد که 6 یا 7 ماهه میشی ببافم. فعلا نمیدونم دختری یا پسر. ولی رنگی خریدم که فرقی نداره. درسته هیچی بافتنی بلد نیستم ولی از اینترنت کمک میگیرم. سر فرصت عکسش رو برات میذازم
دوستت دارم فندق مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی